با این که انسان در بسیاری از موارد می داند باید توبه کند، اما عواملی موجب می شوند تا توبه نکند، که در این جا به چند نمونه از آن موانع اشاره می شود:


1- یأس از رحمت خدا

بعد از کفر و شرک، یأس از رحمت خدا، در رأس گناهان کبیره قرار دارد.

کسی که از رحمت خداوند ناامید است و خود را قابل بخشش نمی داند، کم کم دچار وسوسه ای می شود که خود را جهنمی می بیند و فکر می کند هرگز بخشیده نمی شود، پس در این دنیا هرچه می تواند، مرتکب گناهان مختلف می شود تا از زندگی لذت ببرد. که با این اعمال زشت، خود را از مسیر رحمت الهی دورتر می سازد. لذا کسی که فکر می کند اصلاح شدنی نیست، به فکر توبه هم نمی افتد. مانند بیماری که از بهبودی خود ناامید است و به فکر درمان نمی افتد. حضرت علی (ع) می فرماید:

عَجِبت لِمَن یقنُطُ و مَعه الاستفغار[1]

در شگفتم از کسی که (از رحمت الهی) مأیوس می شود در حالی که استغفار را همراه خود دارد.


2- ترس از جبران خطاها

یکی از موانع توبه، ترس از جبران گناهان و تکالیف شرعی است. چنین تصوری موجب می شود که نتواند تصمیم جدّی برای توبه و جبران گذشته خود بگیرد.

چنین شخصی اگر می بیند نمازها، روزه ها، خمس و زکات و... به گردن دارد و یا اموال زیادی از مردم در دست اوست، باید در حد قدرت خویش جبران کند و اگر قدرت انجام همه آن را ندارد وصیت کند که بعد از او انجام دهند و ازانجام امور خیر برای صاحبان حق، غفلت نکند.


3- اهمال کاری

یکی ازموانع توبه، اهمال کاری و ازدست دادن فرصت هاست. شخص گنهکار مرتباً به خود وعده «توبه صحیح و کامل» می دهد و امروز و فردا می کند. غافل از آن که هرچه سن بالاتر رود، حرص، مال دوستی و طمع بیشتر شده و انسان را بیشتر از توبه غافل و دور می کند.

شیطان از این راه، و با این وسوسه، بسیاری از انسانها را به جهنم وارد کرده است. شیطان هنگامی که باب توبه باز شد و از تسلط به انسان نا امید شد، راه چاره را در این دید که انسانها را با آرزوی توبه صحیح و کامل، فریب داده، توبه آنان را تا هنگام مرگ به تأخیر اندازد و قطعاً توبه هنگام مرگ هم مورد قبول واقع نخواهد شد.


4- کوچک دیدن گناهان

عامل دیگر تأخیر توبه، کوچک شمردن گناهان است، در حالی که معصیت و نافرمانی خدا، کوچک و بزرگ ندارد.

حضرت علی (ع) می فرماید:

أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُه[2]

شدیدترین گناهان، گناهی است که صاحبش آن را ناچیز شمارد.

چه بسا انسان تصور کند که گناه چندانی ندارد و پیش خود بگوید یکی دو گناه مهم نیست. درحالی که کوچک وناچیز شمردن گناه، موجب می شود انسان باز هم مرتکب گناه شودو در نتیجه کوهی از گناهان برای خود فراهم آورد. در حالی که گناه، هرچند هم کوچک باشد، سرکشی و طغیان در مقابل خداوند است.


5- آرزوهای طولانی

کسی که دنبال آرزوهای کاذب و دور و دراز است و تصور می کند تا مدتهای زیادی در دنیا خواهد بود، و در آینده وقت مناسبی برای توبه خواهد داشت، دائماً توبه را به تأخیر می اندازد. حضرت علی (ع) می فرماید:

از آنان نباشید که با آمال و آرزوهای دور و دراز، توبه را به تأخیر می اندازند.[3]


6- لذّت گناه

عامل دیگر ترک توبه، لذّت گناه است. اگر انسان بداند که لذّتهای گذرا و موقتی، عذابهای ابدی در پی دارد، از لذّت های شیطانی می گذرد.

حضرت علی (ع) می فرماید:

شَتَّانَ مَا بَینَ عَمَلَینِ عَمَلٍ تَذْهَبُ لَذَّتُهُ وَ تَبْقَی تَبِعَتُهُ وَ عَمَلٍ تَذْهَبُ مَئُونَتُهُ وَ یبْقَی أَجْرُه[4]

چقدر فاصله است بین دوکار؟ کاری که لذتش از بین برود اما پیامدهای آن تا ابد باقی است و کاری که رنج و مشقت آن می رود ولی پاداش آن ماندگار است.

و در سخنی دیگر می فرماید:

اذْکرُوا انْقِطَاعَ اللَّذَّاتِ وَ بَقَاءَ التَّبِعَات[5]

یاد آورید که لذّت ها تمام می شود اما آثار آن باقی می ماند.


7- ناآگاهی از زشتی گناه

ناآگاهی از زشتی گناه، عامل دیگری در تأخیر توبه است. آنان که از عوارض و زیانهای یک خوراک مضر بی اطلاعند، گاهی ندانسته آن را می خورند. زیان گناه بر روح و روان و شخصیت و سعادت انسان نیز چنین است.


8- از بین رفتن تلخی معصیت و قبح گناه

هنگامی که قبح گناه از بین رفت، دیگر توبه ای در کار نیست، زیرا توبه هنگامی است که انسان به پستی گناه پی ببرد. قبح گناه یعنی اینکه گناه در کام انسان تلخ باشد همچنان که زهر تلخ است.


پی نوشت ها:
[1] . نهج ‏البلاغه، قصار 17.
[2] . نهج ‏البلاغه، قصار 348.
[3] . همان، حکمت 150؛ و یرجى التوبة بطول الامل.
[4] . نهج البلاغه، قصار 121.
[5] . همان، قصار 433.

منبع: حوزه نت